عیوب موجب فسخ نکاح
آشنایی با عیوب موجب فسخ نکاح
یکی از مباحث مهم در حقوق خانواده(موضوع موجبات فسخ نکاح)می باشد،در این پژوهش باتوجه به اهمیت بحث عیوب مختص زن در فسخ نکاح به این امر مهم دعوت شده است،در این پژوهش سعی شده است که نظرات حقوق دانان و فقها به دقت مورد بحث و بررسی قرار گیرد در عقد نکاح طرقین یا یکی از آنها نمیتوانند حق فسخی را برای خود در نظر بگیرند،به عبارت دیگر،عقد نکاح از عقود لازم است.
اما موارد محدود و منحصری در این زمینه وجود دارد و مصلحت و ضرورت استمرار و دوام و ثبات خانواده نیز اقتضای این را دارد،اما قانون گذار برای جلوگیری از ضرر و زیان همسری که در معرض عیوب موجب فسخ نکاح قرار میگیرد که به طور رقیق و مسخص موارد فسخ نکاح را معین کرده است.این موارد محدود و منحصر به همان موارد مصرح قانونی است.خانواده از منظر فرهنگ اسلامی،نهاد مقدسی است بر پایه ی ازداجی سالم که در قرآن از آن به میثاق غلیظ(سوره نساء/ایه 21)یاد میشود و مودت و رحمت میان زوجین از نشانه های الهی(سوره روم/ایه 26)برشمرده میشود.
برای این که فرد در جمعه به حقوق خود دست یابد و نیز به حقوق دیگران،تعدی نکند،ضروری بود ساختار و روابطی به وجود آید تا همه ی افراد،به طور یکسان به حقو خویش دست یابند و به کسی ظلم روا داشته نشود.مجموعه قرار داد های اجتماعی که به تنظیم روابط مردم از جمله روابط درون خانواده ،وضع گردیده و افراد ملزم به اطاعت از آن هستند،قانون نامیده میشود.این قانون موضوعه،در جوامع دینی نیز وجود دارد منتها بر اساس تعالیم و احکام وحیانی که همان شرع مقدس است،تنظیم میشوند.قانون مداری بر اساس عدالت،هدف از تشریع دین،دانسته شده است.
ذیل بند 1 ماده ی 16 اعلامیه حقوق بشر مقرر شده:(…در تمام مدت زناشویی و هنگام انحلال آن،زن و شوهر در کلیه ی امور مربوط به ازدواج،دارای حقوق مساوی هستند).
شق ج بند 1 ماده 16 کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان نیز برتساوی حقوق و مسئولیت های مرد و زن در خلال ازدواج و در انحلال آن تاکید می نماید.در حقوق ایران،نکاح عقد است که باید با قصد و رضای طرفین یعنی زن و مرد برای ایجاد علقه ی زوجیت و منعقد ساختن نکاح تامین شده است.البه برخی محدودیت ها از قبیل لزوم اجازه ی ولی در نکاح دختر باکره یا ممنوعیت مطلق ازدواج زن مسلمان با مرد غیر مسلمان و ممنوعیت ازدواج زن ایرانی با تبعه ی خارجی وجود دارد که در این مقاله،مورد بحث ما نیست ولی تساوری زن و مرد برای انعقاد نکاح از جهت این که قصد و رضای هر دو طرف لازم است و بدون آن،چه ار ناحیه ی زن و چه از ناحیه ی مرد،عقد نکاح محقق نمیشود،تامین شده است.
معنای لغوی و اصطلاحی نکاح:
نکاح در لعت هم به معنای (وطی)(نزدیکی کردن و همبستر شدن)آمده است و هم به معنای ازدواج کردن.لغت شناسان معتقدند لغت نکاح در اصل به معنای(وطی و جماع)است.اما به معنای عقد نکاح مجازا به کار رفته است.
برخی دیگر مینویسند:نکاح در اصل به معنای عقد است و به طور مجازی در معنای جماع به کار می رود،زیرا کلماتی که به مفهوم جماع دلالت دارند،کنایی هستند.
بعضی نیزمعنای(بُضع)را در ریف معنای نکاح ذکر کرده اند.بعضی نیز احتمال داده اند این واژه مشترک میان دو معنای وطی و عقد باشد.همین احتمالات در منابع فقهی نیز میباشد.لذا این نظر که لغوین اجماع دارند موضوع له حقیقی نکاح وطی است و استعمال آن در عقد نکاح مجازی است،صحیح نمی باشد.نکاح در اصطلاح شرع دو معنا دارد:یکی عقد(ازدواج کردن)و دیگری به معنای وطی.
مبنا و پیشینه ی فسخ نکاح:
در آیات قرآن کریم از فسخ نکاح سختی به میان نیامده است،بحث فسخ نکاح تنها در روایات اهل بیت مورد اشاره قرار گرفته است.بسایری از این روایاتدر مقام پاسخ گویی ائمه(ع) به سوال اشخاص بوده است در ضمن این روایات تنها در موارد خاصی از عیوب نکاح برشمرده است.
به نظر میرسد که مشهور فقها با توجه به اصل لزوم عقد و وضعیت خاص تکلم که آن را از دیگر عقود متمایز میکند و حتی الامکان باید پایدار باشد جواز فسخ و بر هم زدن نکاح را موکول به وجود نص و روایات صریح شارع میدانند و جایگاهی برای توجیهات عقلی و ملاحظات اجتماعی و انسانی و استدلال های مبتنی بر مصلحت قیاس و استحصان قایل نیستند و لذا برای قایل شدن حق فسخ نکاح برای زن یا مرد در جستجوی وجود نص روایی هستند.
علل فسخ نکاح:
چون نکاح یک قرار داد مالی نیست و از سوی دیگر تثبیت خانواده مورد نظر قانونگذاری بوده است از این رو همه ی اختیاراتی که در معاملات وجود دارد،در نکاح مطرح نمیشود،مثلا خیار غبن یا خیار شرط که مبتنی بر توافق طرفین بر به هم زدن معامله است در نکاح راه نمیابد.فسخ نکاح درای قرارداد های مالی یکسان نیست،پاره ای از عیوب در مرد یا زن،تدلیس و تخلف از شرط صفت از موجبات فسخ به شمار آمده ایت.
موانع نکاح:
با توجه به ماده ی 1045 قانون مدنی نکاح با اقارب نسبی مثل نکاح با پدر و اجداد و با مادر و جدات هر قدر که بالا برود؛نکاح با اولاد هر قدر پایین برود؛نکاح با برادر و خواهر و اولاد آن ها تا هر قدر که پایین برود؛نکاح با عمات و خالات خود و عمات و خالات پدر و مادر و اجداد و جدات.ممنون است اگر چه قرابت،حاصل از شبهه یا زنا باشد.به نظر میرسد حکم حرمت نکاح فرزند ناشی از زنا یا وطی به شبهه با محارم طبیعی خود،موافق فطرت و مقتضای شئوون اخلاقی است چرا که انسان به طور فطری از گرایش جنسی به محارم خویش رویگردان است.به نظر میرسد حکم مذکور برای جلوگیری از اختلاط نسل ها و اخلال در روابط خونی و انساب افراد با یکدیگر،باشد.
عیوب موجب حق فسخ:
دو قسم است عیوب مختص و عیوب مشترک،عیوب مختص مرد در ماده ی 1122 قانون مدنی بر شمرده شده است و به موجب آن هر گاه مرد به دیلی عارضه ای ناتوان از انجام عمل زناشویی باشد قانون به زن حق میدهد که ازدواج را بر هم بزند:عنن به شرط آن که بعد از گذشتن یکسال تاریخ رجوع زن به حاکم،رفع نشود خصاء ه عارضه ی مربوط به اخته شدن مرد را گویند.عنن در صورتی زن را صاحب حق برای سخ میکند که پیش از نکاح حادث شده و زن نیز به ان جاهل باشد و مانع از ایفای وظیفه ی زناشویی شود؛مقطوع بودن آلت تناسلی.
عیب مختص زن طبق ماده ی 1123 قانون مدنی عبارتند از:قرن؛جذام؛برص؛افضاء؛زمین گیری؛نابینایی از دو چشم.این عیوب در صورتی برای مرد حق فسخ ایجاد میکند که هنگام عقد موجود باشد و مرد بدون توجه به آنها با زن ازدواج کرده باشد.(مواد 1124 و 1126 قانون مدنی) حق فسخ نیز مبنای خود را از دست میدهد و ساقط میشود.همچنین اگر در اثر پیشرفت علم پزشکی این عیوب به صورت بیماری های درمان پذیر در آید دیگر عیب به حساب نمی آید و مرد به استناد آنها حق فسخ ندارد.
عیب مرد:
مطابق ماده ی 1129 ق.م:عیوب ذیل در مرد موجب حق فسخ برای زن خواهد بود:
خصاء؛عنن به شرط آن که ولو یک بار عمل زناشویی را انجام نداده باشد؛مقطوع بودن آلت تناسلی به اندازه ای که قادر به عمل زناشویی نباشد.خصاء به معنای اخته بودن مرد است و فرد مبتلا به لحاظ عدم انتشار آلت تناسلی اوست و مرد مبتلا به آن مرض را عنین می گویند.عنن به معنای ناتوانی جنسی مرد به لحاظ عدم انتشار آلت تناسلی اوست و مرد مبتلا به آن مرض را عنین میگویند.مقطوع بودن آلت تناسلی نیز معنایش روشن است در عربی به آن جب به معنای قطع و فرد مبتلا را مجبوب می گویند.عیوب ردیف 2 و 3 مانع انجام عمل جنسی از سوی مرد هستند ولی عیب ردیف یک ممکن است مانع نزدیی نباشد ولی مرد دارای این عیب فاقد منی میاشد و قادر بر انزال نیست.
در هر حال از نحوه ی بیان قانون مدنی چنین بر می آید که:تنها وجود این سه عیب در مرد به اضافه ی جنون که عیب مشترک است،زن حق دارد نکاح را فسخ کند البته به شرط این که در هنگام عقد موجود بوده،و زن هم از وجود آنها آگاه نبوده است.
در مورد عنن اگر بعد از عقد هم حادث شود مشروط بر این که قبل از دخول باشد،طبق ماده ی 1125 حق فسخ برای زن خواهد بود.وجود هیچ عیب جنسی و جسمی دیگر در مرد به زن حق فسخ نکاح را نمیدهد.اگر ما رابطه ی زناشویی را مبنای اصلی و اساسی ازدواج به شمار نیاوریم لااقل بایز یکی از اسباب مهم نکاح بدانیم.بنابراین هرگاه در هنگام عقد،زن به عیبی که مانع از انجام وظیفه ی زناشویی میشود آگاه نباشد،ایجاد حق فسخ برای زن یک حق طبیعی میشود.
برای دریافت مشاوره با وکیل در مشهد میتوانید با شماره های کارشناسان دادپلاس در تماس باشید