وکالت
وکالت به معنی واگذاری امری به دیگری یا نیابت گرفتن است! به واسطه قرارداد وکالت یک طرف، شخصی را بهعنوان نایب خود در کاری، انتخاب میکند!نیابتدهنده را موکل و طرف مقابل را وکیل می گویند. این نیابت میتواند در دو قسمت از امور انجام شود! از جمله امور حقوقی مانند وکالت در ایجاد قرارداد، وکالت در دفاع از حق! وکالت در تقسیم ارث یا وکالت در طلاق از طرف دیگر امور اداری نیز قابلیت وکالت دادن را دارند مانند وکالت دادن به شخصی برای اخد پایان کار ساختمان.
ولی بعضی از امور مربوط به شخص است و خود شخصا باید انجام دهد و امکان ارجاع به وکیل وجود ندارد! ازجمله: تعمیر خودرو، نقاشی کردن و همچنین اقرار کردن از جانب دیگری. وکالت یک قراردادِ جایز است! به این معنی که هر زمان طرفین بخواهند، میتوانند قرارداد را به پایان برسانند و دیگر به تعهدات خود پایبند نباشند.
برای وکالت چهار نوع تقسیم بندی ذکر شده:
تعیینی
تسخیری
معاضدتی
اتفاقی.
وکیل تعیینی
آن است که هریک از اصحاب دعوا برای پیگیری و دفاع از حق، به وکیل دادگستری مراجعه و با وی قرارداد میبندند. وکیل دادگستری فردی است که بهغیر از داشتن تحصیلات حقوقی باید پروانهی وکالت کردن را از قوه قضاییه یا از کانون وکلا با قبولی در امتحان، اخذ کرده باشد.
وکیل اتفاقی
در کنار وکیل تعیینی! وکیل اتفاقی قرار میگیرد. در این نوع وکالت افرادی که معلومات و اطلاعات کافی برای وکالت کردن داشته باشند! اما مجوز یا پروانه دائم را نداشته باشند یا به عبارتی شغل اصلی آنها وکیل نیست! میتوانند در صورت صدور مجوز از کانون وکلا، در هر سال سه مرتبه برای اقوام نسبی (آنهایی که بهواسطهی پدر و مادر با شخص رابطهی خویشاوندی دارند) و سببی (آنهایی که بهواسطه ازدواج، با شخص رابطه خویشاوندی مییابند مانند پدرشوهر یا در درجه دورتر؛ دایی شوهر و به همین ترتیب) تا درجه دوم از طبقه سوم (مانند پسر عمه و دختر دایی) در مراجع قضایی وکالت نمایند. البته قابل ذکر است که صرف داشتن تحصیلات حقوقی برای اخذ اجازه نامه کافی نیست و در همین راستا کانون وکلا میتواند قبل از مجوز دادن ، با شخص مصاحبه علمی کرده و در صورت نداشتن اطلاعات کافی، از دادن مجوز خودداری کند
وکیل تسخییری
نوعی از وکالت است که از طرف دادگاه در امور کیفری برای برابری موقعیت متهم و دادستان برای نتیجهی عادلانهی آن و دفاع از حقوق متهم به وکلای دادگستری ارجاع میشود. وکیل تسخیری با وکیل تعیینی تفاوتی در زمینه کاری ندارد و تنها در مرجع تعیینکننده تفوت دارند.
در برخی از امور کیفری که مجازات آنها اعدام، قصاص نفس، سنگسار یا حبس ابد است! به دلیل پایین بودن معلومات حقوقیِ متهمین برای دفاع از خود در این جرایم ، حتما باید یک وکیل داشته باشد که این امری اجباری است. حال اگر شخص متهم، نخواهد یا نتواند وکیلی به دادگاه معرفی کند یا حتی خودش نیز چنین درخواستی نکند، دادگاه به اجبار برای متهم وکیل تسخیری تعیین میکند.
در بعضی از دعاوی کیفری اگرچه داشتن وکیل اجباری نیست! اما متهم و شاکی حق دارند که از وکیل استفاده کنند! در مورد افرادی که از نظر مالی ضعیف هستند و توانایی انتخاب وکیل ندارند! و احتمالا اطلاعات کافی نیز برای دفاع از خود ندارد، می تواند از دادگاه تقاضای تعیین وکیل کند! حال اگر دادگاه تشخیص دهد که متهم قادر به انتخاب وکیل نیست! میتواند با استفاده از بودجهی دادگستری برای متهم، وکیلی انتخاب کند کند.
در صورتی که وکیل از طرف دادگاه تعیین شود! دیگر متهم نمیتواند ان را تغییر دهد مگر در مواردی خاص مانند:
1-ترس آن باشد تا بیطرفی و امین بودن وکیل دچار اخلال شود؛ در این رابطه مواردی در قانون ذکر شده است مانند اینکه وکیل تسخیری، 2-همسر یا فرزند او دارای نفع شخصی در پرونده باشند،3- بین وکیل با یکی از اصحاب دعوا رابطهی خویشاوندی وجود داشته باشد،4- وکیل قیم یا مخدوم یکی از طرفین باشد، یکی از طرفین مباشر یا متکفل امور وکیل یا همسر وی باشد،
اگر شخصی به عنوان وکیل تسخیری معرفی شود! این شخص نمیتواند این پیشنهاد را قبول نکند زیرا هر وکیل باید سه مرتبه در سال به عنوان وکیل تسخیری برای متهمین به صورت رایگان وکالت کند.. ممکن است وکیل تسخیری تمایل به کار کردن به صورت مجانی نباشد در اینصورت به دادگاه درخاست حق الزحمه میکند و دادهم از بودجه خود حقوقی را اختصاص میدهد .
.
وکیل معاضدتی
در راستای وکیل تسخیری! وکیل معاضدتی یا انتخابی قرار می گیرد اما برخلاف وکیل تسخیری! این نوع وکالت در امور مدنی (مانند انحصار وراثت و تقسیم ارث، نکاح و طلاق) و برای خواهان دعوا کاربرد دارد به این صورت که دادگاه شرایط خواهان را بررسی میکند و اگر واقعا شخص توانایی پرداخت حقالوکاله نداشته باشد، وی را به کانون وکلا معرفی میکند. وکیل معاضدتی مکلف است با موکل قرارداد حقالوکاله تنظیم کند و نسخهای از آن را برای واحد معاضدت قضایی واقع در کانون وکلا ارسال کند و در صورت اتمام دعوا و حاکم شدن موکل یا اخذ محکومبه، باید یک پنجم حقالوکاله را وصول و به صندوق کانون پرداخت کند مگر اینکه بتواند ثابت کند که دریافت حقالوکاله قانونا ممکن نیست
برای دریافت مشاوره حضوری رایگان میتوانید از قسمت تماس با ما وقت مشاوره بگیرید
صفحه داد پلاس در تلگرام
صفحه داد پلاس در اینستاگرام